success

success

success

success

  • ۰
  • ۰

موفقیت چیست؟

به راستی معنی واقعی موفقیت چیست؟

موفقیت

اینکه اغلب بخندی و زیاد بخندی، اینکه هوشمندان به تو احترام بگذارند و کودکان با تو همدلی کنند، اینکه تحسین منتقدان منصف را بشنوی و خیانت دشمنان دوست‌نما را تحمل کنی. اینکه زیبایی را درک و تحسین کنی، در دیگران بهترین ویژگی‌ها را ببینی و بیابی و دنیا راکمی بهتر ازآنچه تحویل گرفتی تحویل دهی، خواه با فرزندی خوب، خواه با باغچه‌ای سرسبز و خواه با بهبود شرایط اجتماعی

حتی اگر بدانی یک نفر، با بودن تو، ساده‌تر نفس کشیده است، تو موفق شده‌ای…

جملات فوق از امرسون  است. شاید نزدیک‌ترین تعریف به موفقیت همین جملات باشد.

 

موفقیت چیست

موفقیت عموماً در جوامع امروزی به رسیدن به ثروت، رفاه، شغل و خانواده خوب و … گفته می‌شود؛ اما ثروت و رفاه و مواردی ازاین‌دست چیزهایی هستند که به‌راحتی می‌توانند از دست بروند اما موفقیت یک عامل و ویژگی ذاتی است که از دست دادنی نیست.

ثروت و رفاه و… اهداف خوبی هستند اما هدف هستند. هدف یعنی چیزی که به آن می‌رسیم یا نمی‌رسیم؛ اما موفقیت یعنی در مسیر بودن. موفقیت جایی یا چیزی نیست که به آن برسیم یا نرسیم که آن را به دست بیاوریم یا نیاوریم. موفقیت یک ویژگی است که به‌مرور و همواره در حال افزایش است. موفقیت یعنی در راه بهتر شدن بودن. حال در این راه به هدف‌هایی هم می‌رسیم مثل پول مثل ثروت مثل شهرت و … اما این‌ها نشانه این هستند که در راه موفقیت هستیم اما خود موفقیت نیستند.

عموماً این نشانه‌ها را با خود اصل موفقیت اشتباه گرفته می‌شود.

پس موفقیت یک سفر است یک سفر بی‌پایان. سفری که در هر منزل هدف یا اهدافی به دست می‌آید که نشان می‌دهد در راه درستی قدم برمی‌داریم. یک‌راه نهان به‌سوی ثروت خوشبختی رفاه و هر آنچه می‌خواهیم.

 

قوانین پایه‌ای موفقیت

کسب موفقیت قواعد و قوانین خاص خود را دارد اما تعدادی از این قوانین بسیار پایه‌ای و اساسی هستند که هر انسان موفقی روی آن‌ها تأکید دارد.

  • موفقیت و ثروت هم‌معنی نیستند

موفق و موافق هم‌ریشه‌اند. انسان موفق کسی است که موافق و در راستای ارزش‌ها و اصول خود زندگی می‌کند. یک انسان موفق می‌تواند ثروتمند باشد یا نباشد. موفق بودن ویژگی درونی است درحالی‌که ثروتمند شدن یک اتفاق است که در زندگی ممکن است بیفتد ضمن آنکه یک ثروتمند ممکن است ثروت خود را از دست بدهد اما یک انسان موفق موفقیت خود را از دست نخواهد داد.

اگر معیار موفقیت را ثروت در نظر بگیریم از حافظ گرفته درزمانی که شعر می‌گفت تا شکسپیر و بسیاری از بزرگان دیگر موفق نبوده‌اند چون در زمان خود ثروتمند نبودند.

تمام مدیران موفق در پی افزایش مهارت‌ها و بهتر کردن نگرش و عادت‌های خود و درنهایت بهتر کردن جهان بوده‌اند. اگر در پی این‌ها باشیم ثروت هم می‌آید. البته برای به دست آوردن ثروت راه‌های دیگر و شاید راحت‌تری هم باشد اما این راه‌ها نه پایدار و نه مطمئن هستند. به‌طور خلاصه:

موفقیت محصول و نتیجه ثروت نیست بلکه ثروت نتیجه و محصول موفقیت است.

 

 

موفقیت میانبر ندارد

  • موفقیت راه میانبر ندارد

همواره هستند کسانی که نمونه خلاف این گفتار شوند، کسانی که به‌طور اتفاقی و بنا بر شرایط خاصی و به دلیل داشتن ارتباطات یا وقایع پیش‌بینی‌نشده‌ای یک‌باره ثروتمند شده‌اند؛ اما این افراد انگشت‌شمارند و ثروت آن‌ها پایدار نیست. با تغییر نظام سیاسی یا اقتصادی و یا با هر اتفاق دیگری احتمال از دست دادن این ثروت وجود دارد. حتی در غیر این صورت هم آن‌ها شاید در ظاهر شاد و خوشحال به نظر برسند اما در درون خود چون می‌دانند که این ثروت اتفاقی است و نتیجه موفقیت آن‌ها نیست. این انسان‌ها ثروتمند هستند اما موفق نه. انسان‌های موفق هرلحظه راه نهان مسیر موفقیت را طی می‌کنند و در هر قدم ثروت و رفاه به‌عنوان نشانه درستی راه آن‌ها به سراغشان می‌آید.

  • موفقیت درونی است نه بیرونی

به همین دلیل هم قضاوت دیگران به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند معیار درستی برای موفقیت باشد. جالب است بدانید نزدیک‌ترین افراد به شما آخرین کسانی هستند که موفقیت شما را تأیید می‌کنند. خانواده آخرین کسانی هستند که تأیید می‌کنند شما موفق شده‌اید و قبل از آن‌ها دوستان نزدیکتان. پس به‌هیچ‌عنوان به قضاوت دیگران که بر اساس مسائل بیرونی است اهمیت ندهید. موفقیت یک امر کاملاً درونی است و به‌راحتی قابل‌تشخیص نیست. برخلاف تصور عامه که کافی است فردی را صاحب ثروت و یا شهرت ببینند و او را موفق خطاب کنند. چه بسیار هنرمندان و ورزشکاران داخلی و خارجی مشهور و دارای ثروت فراوان که ازنظر عامه جزو موفق‌ترین افراد بوده‌اند اما در اوج فقر و تنهایی و حتی براثر افسردگی جان داده‌اند.

موفقیت درونی است و خیلی سخت دیده می‌شود.

 

چگونه موفق شویم؟

 

خب پس چطور می‌توانیم موفق شویم؟ اگر چیزهایی که می‌خواهیم هدف هستند پس خود موفقیت چیست؟ اگر به‌راحتی دیده نمی‌شود و ثروت و رفاه هم نیست پس موفقیت چیست؟ اگر بخواهیم خیلی ساده بررسی کنیم، می‌توان موفقیت را به‌مثابه رسیدن به یک گنج در نظر گرفت. در مقاله نقشه گنج گفتیم که برای رسیدن به گنج باید چهار قدم برداشته شود.

خواندن نقشه، رفتن به محل گنج، داشتن ابزار لازم و به دست آوردن گنج

 

 

خب برای رسیدن به موفقیت هم به هر چهار عامل فوق نیاز داریم. باید نگرش انسان‌های موفق را داشته باشیم. باید عادت‌های انسان‌های موفق و مهارت‌های آن‌ها را کسب کنیم؛ و مثل آن‌ها تلاش کنیم.

 

 

نگرش موفقیت

نگرش مهم‌ترین اصل در رسیدن به هر چیز است. آیا نگرش همه‌چیز است؟ خیر قطعاً همه‌چیز نیست اما روی همه‌چیز تأثیر دارد. واقعاً به صحبت برخی اساتید موفقیت که نگرش و باور همه‌چیز است و کافی است به چیزی باور داشته باشید و آن چیز اتفاق می‌افتد اعتقادی ندارم؛ اما معتقدم نگرش بر همه‌چیز تأثیر می‌گذارد. نگرش ما مشخص‌کننده نحوه نگاه ما به هر چیز است. این‌که ما چه عکس‌العملی در قبال اتفاقات مختلف نشان دهیم، این‌که خود را چقدر شایسته بدانیم و بر مبنای آنچه خود را شایسته آن می‌دانیم چقدر تلاش کنیم، این‌که رفتارهای ما و برداشت‌های ما از هر مسئله‌ای چه چیزی باشد همه و همه بستگی به نگرش ما دارد.

به‌طور خلاصه نگرش ما شامل فیلتر ذهنی و دنیای مطلوب ما می‌شود. همان‌طور که می‌دانیم این فیلتر ذهنی و دنیای مطلوب ماست که باعث ادراک ما از شرایط مختلف می‌شود. اینکه یک اتفاق ثابت یک نفر را دچار هیجان و احساس شدید می‌کند و روی دیگری هیچ تأثیری ندارد دقیقاً به آن فیلترهای ذهنی و دنیای مطلوب یا درواقع نگرش آن دو نفر برمی‌گردد.

نگرش به موفقیت

در بسیاری از صنف‌ها کاری و درست در شرایط یکسان اقتصادی و جغرافیایی یک یا چند فرد بسیار موفق هستند که با درک درست شرایط و با استفاده از موقعیت‌ها می‌توانند زمینه‌ساز موفقیت خود شوند و دیگران درست در همان شرایط و با همان موقعیت به هیچ موفقیتی نمی‌رسند. اصل اساسی نحوه ادراک و برداشت اشخاص از آن شرایط است که ما آن را نگرش می‌نامیم.

افراد مختلف در شرایط یکسان و نسبت به پیشنهادهای دقیقاً یکسان پاسخ‌های بسیار متفاوتی می‌دهند. افراد مختلف با ایده‌های کاری یکسان و در شرایط کاملاً یکسان روند انجام کاملاً متفاوتی دارند، همه این‌ها نشان‌دهنده نگرش متفاوت است.

نگرش تعیین‌کننده تصمیم‌ها و رفتارهای ماست و نقش غیرقابل‌انکار و تعیین‌کننده‌ای دارد. تأکید می‌کنیم نگرش همه‌چیز نیست اما در راه رسیدن به موفقیت بر همه‌چیز تأثیرگذار است. برای موفق شدن لازم است که حتماً نگرش درست را داشته باشید.

 

عادت‌های موفقیت

بخش بسیار بزرگی از زندگی ما بر اساس عادت‌های ماست. امروز صبح درست بعد از بیدار شدن چه کردید؟ آیا فکر کردید که چه باید بکنید؟ یا بلافاصله همان کارهای همیشگی را انجام دادید؟ آیا دوش گرفتید یا مسواک زدید یا هیچ‌کدام؟ در حال بیرون رفتن از خانه به همسر یا فرزندانتان چه گفتید؟ از چه مسیری و با چه وسیله‌ای به محل کار رفتید؟ بلافاصله بعد از رسیدن به محل کار چه کردید؟ شروع به کار؟ صحبت با همکاران یا کار دیگری؟ بعد از رسیدن از کار به خانه چطور؟ آیا دقت کرده‌اید که ما چگونه نزدیک به نیمی از رفتارهایمان را بدون فکر کردن و تصمیم گرفتن انجام می‌دهیم. البته این خیلی خوب است. ایجاد عادت جزو وظایف اساسی مغز است تا بتواند در انرژی مصرفی‌اش صرفه‌جویی کند. اگر قرار بود برای هر کاری و هراقدامی فکر می‌کردیم و تصمیم می‌گرفتیم زندگی خیلی سخت‌تر می‌شد؛ اما دراین‌بین همواره عادت‌های نامناسبی هم وجود دارد. عادت‌هایی که مثل بقیه عادت‌ها در زندگی ما به وجود می‌آید و باعث جلوگیری از موفقیت ما می‌شوند.

تقریباً همه افراد موفق عادت‌های شبیه و یکسانی دارند. مثل سحرخیزی مثل یادگیری مداوم و …

این‌ها قطعاً تصادفی نیست. بخش مهمی از روند رسیدن به موفقیت در عادت‌های ماست؛ یعنی کارهایی که به‌طور خودکار انجام می‌دهیم. این عادت‌ها می‌توانند باعث سرعت ما در رسیدن به موفقیت شوند و یا بالعکس می‌توانند مثل یک سد بزرگ جلوی موفقیت ما را بگیرند.

عادات موفقیت

پس بخش مهمی از کار ما برای رسیدن به موفقیت اصلاح عادت‌های اشتباه و ایجاد عادهای سازنده و تشکیل‌دهنده موفقیت است. بخش مهمی و بزرگی از نتایج فعلی زندگی ما ناشی از عادت‌های گذشته ماست. عادت‌های امروز ما هم آینده ما را خواهد ساخت. عادت به خوردن فقط یک شیرینی در هرروز یا دریافت تنها چندکیلو کالری بیش از نیاز در هرروز شاید در کوتاه‌مدت و چند روز به چشم نیاید، اما وقتی تبدیل به عادت شد در طولانی‌مدت می‌تواند باعث افزایش وزن تا چند ده کیلو در ما شود. درحالی‌که عادت به تنها ۱۵ دقیقه ورزش یا مصرف کردن مرتب مقدار کمی کالری به‌طور دائم هم در کوتاه‌مدت چندان قابل‌توجه نیست اما در طولانی‌مدت و بعد از سال‌ها باعث ایجاد تفاوت حیرت‌انگیزی خواهد کرد.

تصادفی نیست که عادت‌های انسان‌های موفق تا این اندازه به هم شبیه هستند. آن‌ها روتین‌های درست و سازنده و ایجادکننده موفقیت را عادت خود ساخته‌اند. درحالی‌که اکثر عامه مردم روتین‌های سد راه را عادت خود کرده‌اند.

پس تغییر عادت‌ها و ایجاد عادت‌های سازنده هم جزو ضروری در راه رسیدن به موفقیت است. در مقاله نقش عادت در موفقیت به این مورد بیشتر پرداخته ایم.

 

مهارت‌های موفقیت

بخش مهم دیگر برای رسیدن به هر هدفی و مهم‌تر از همه رسیدن به موفقیت و قدم در راه نهان کسب موفقیت و خوشبختی این است که مهارت‌های لازم را کسب کرده باشیم.

یک انسان موفق هرچه نگرش صحیحی داشته باشد هرچه عادت‌های خوبی در خود پرورش داده باشد اگر مهارت‌های لازم را نداشته باشد نمی‌تواند درست عمل کند.

مهارت برای ما حکم ابزار را دارد. البته اگر نگرش درستی نداشته باشیم مهارت به‌تنهایی نمی‌تواند ما را در راه موفقیت کمک کند. مثل اینکه بهترین ماشین و یا ابزار را داشته باشیم اما باید بدانیم در کدام مسیر از آن استفاده کنیم؛ اما اگر مسیر را بدانیم و وسیله و ابزار لازم را نداشته باشیم هم باز دچار مشکل خواهیم شد.

مهارت موفقیت

مهارت‌های لازم از جنس تحصیلات دانشگاهی و مدرک نیستند، چه‌بسا موفق‌ترین افراد که اصلاً تحصیلات دانشگاهی ندارند. البته داشتن تحصیلات بسیار خوب است اما متأسفانه اصلاً کافی نیست. شما نیاز دارید در زمینه کاری خود مهارت کافی و مناسب داشته باشید. هرچند مهارت کاری هم کافی نیست. علاوه بر داشتن مهارت در یک شغل و کار باید مهارت‌های عمومی که در همه زندگی و در شرایطی مورد نیاز است را هم دارا باشید. مهارت‌های ضروری زندگی که در هر شغل و هر رده نیاز به آن‌ها دارید. مهارت‌هایی مثل ارتباط مؤثر، یادگیری، اعتماد به نفس و حتی مذاکره و فروش و ده‌ها مهارت دیگر.

این لیست بسیار طولانی است اما همه آن‌ها به‌اندازه بسیار زیاد لازم نیست. همان‌طور که اشاره شد موفقیت یک مسیر است و در طی این مسیر شما مهارت‌های مختلفی را یاد می‌گیرید و در آن‌ها پیشرفت می‌کنید. هرچه پیشرفت شما بیشتر باشد و در کنار آن سایر بخش‌ها را هم پیش ببرید موفقیت بیشتری کسب می‌کنید. درباره برخی مهارت‌های اشاره‌شده مثل مذاکره و فروش ممکن است شبهه‌ای باشد که چرا باید حتماً بلد باشیم. در مقاله مجزایی به شرح دلیل داشتن این مهارت برای همه پرداخته‌ایم.

مهارت‌های زیادی در راه رسیدن به موفقیت می‌تواند به شما کمک کند و مسیر موفقیت را هموارتر کند اما اینجا صرفاً به‌منظور ارائه الزام داشتن مهارت به چند نمونه اشاره شد.

 

 

تلاش برای موفقیت

بخش مهم دیگر ب اقدام است. باید عمل کنیم.

هربرت اسپنسر :

هدف نهایی آموزش دانایی نیست بلکه عمل کردن است.

تمام دانش و اطلاعات جهان درباره موفقیت را هم که بدانیم تا زمانی که عمل نکنیم به موفقیت نمی‌رسیم. درواقع همه سه مرحله قبل لازم هستند اما بدون این مرحله کاملاً بی‌نتیجه هستند. به همین دلیل در ابتدای مقاله گفتیم که نگرش و باور به‌تنهایی نمی‌توانید عامل موفقیت باشد. نگرش باید به عمل بیانجامد تا به کسب موفقیت برسد.

از طرف دیگر کسانی هم صرفاً به تلاش و پشتکار  تکیه می‌کنند. این در حالی است که شما اگر در مسیر درستی نباشید، اگر نگرش درستی نداشته باشید هرچه تلاش کنید نه‌تنها به موفقیت نمی‌رسید بلکه گاهی از آن دورتر می‌شوید. عادت‌ها و مهارت‌ها می‌توانند کمک کنند که ما با تلاش کمتر و با سرعت بیشتر به موفقیت برسیم.

هرگز از تلاش و اقدام غافل نشوید. دانستن تنها یک جمله و عمل کردن به آن برتری صدبرابری دارد به نسبت دانستن هزاران کتاب و عمل نکردن به آن‌ها.

اگر همین الآن فقط و فقط یک نکته و راهکار برای رسیدن به موفقیت می‌دانید اما به آن عمل نمی‌کنید که مطمئنم بیشتر از این است، به‌جای جستجو و تلاش برای پیدا کردن راهکارهای دیگر و افزایش اطلاعات همان یک نکته و راهکار را اجرا کنید. این می‌تواند بزرگ‌ترین درس این مقاله باشد.

مسیر موفقیت برخلاف تصور بسیار ساده و دارای قوانین و راهکارهای ساده است؛ اما عموم مردم به‌جای اجرای همین اصول ساده همواره به دنبال پیدا کردن روش دیگری هستند چون فکر می‌کنند  باید یک راز عجیب و خارق‌العاده داشته باشد. این راز مهم و عجیب همین است به آنچه همین الآن می‌دانید عمل کنید.

 

در این مقاله به توضیح چیستی موفقیت و اصول و روش کسب آن در چهار گام که در مجموعه راه نهان به دیگران آموزش می‌دهیم پرداختیم. در مجموعه راه نهان معتقدیم موفقیت، خوشبختی و ثروت درونی است و صرفاً با تغییر خود می‌توانیم به همه آن‌ها برسیم. برای این تغییر باید مسافر راه نهان شویم و چهار گام ارائه‌شده را طی کنیم.

منبع: راه نهان موفقیت

  • success success
  • ۰
  • ۰

موفق ترین آدم‌ها واقف هستند که زندگی فراتر از خوردن، خوابیدن و کار کردن است. هر آدمی نیاز دارد هر از گاهی زمانی را به خودش اختصاص دهد و از آن لذت ببرد، انتخاب یک سرگرمی برای اوقات فراغت‌تان و بهره‌وری بیش‌تر از این زمان به شما کمک می‌کند تا موفق‌تر باشید.

نواختن یک ساز، به عنوان مثال، می‌تواند خلاقیت و مهارت‌های تحلیلی‌تان را برانگیزاند و مهارت‌های حرکتی‌تان را بهبود ببخشد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، در این‌جا سرگرمی‌های ۱۳ آدم بسیار موفق آورده شده‌است تا اندکی الهام بگیرید:

 

01

ریچارد برانسون شطرنج بازی می‌کند

برانسون به خاطر جنبه‌ی ماجراجویی‌اش معروف است، و احتمالا تصاویر بسیاری از بنیانگذار گروه ویرجین را در حال کایتینگ و آویزان بودن بر فراز دریاهای آزاد دیده‌اید. ولی شاید سرگرمی مورد علاقه‌اش بیشتر یک فعالیت ذهنی باشد.

او در بلاگ ویرجین می‌نویسد ’من فکر می‌کنم شطرنج بهترین بازی در جهان است‘. ’این بازی عالی‌ترین جنبه‌های ورزش‌های مختلف– تدابیر، برنامه‌ریزی، شجاعت و ریسک‌پذیری – را تلفیق می‌کند، به‌علاوه می‌توانید در هنگام بازی یک فنجان قهوه بنوشید و غالبا گفت‌وگوی مهیجی داشته باشید! ‘

برانسون می‌گوید احتمالا صدها بازی در عمرش انجام داده باشد، او به تلگراف می‌گوید بعدازظهرهای حضورش در جزیره‌ی نکر همیشه در ساحل و غالبا در حال شطرنج بازی با فرزندان‌اش سپری می‌شود.

 

02

جک دورسی پیاده‌روی می‌کند

در ۲۰۱۱، وقتی دورسی برای نخستین بار به صورت تمام وقت به هدایت توییتر و اسکویر پرداخت، به حاضرین کنفرانس Techonomy ۲۰۱۱ گفت که، برای انجام تمام و کمال آن، برای هر روز یک تم قرار داده‌است. این کار او را قادر ساخت تا با از میان برداشتن عوامل حواس‌پرتی، به سرعت وظایف روزانه را بازیابی کند و دوباره بر آنها متمرکز شود.

دورسی گفت شنبه‌های‌اش را به پیاده‌روی مختص کرده‌است.

 

03

مریل استریپ بافتنی می‌بافد

این بازیگر که به‌خاطر بازی‌اش جایزه نیز گرفته است می‌گوید عاشق بافتنی است، و حتی می‌گوید شالی که در فیلم ’تردید‘ به دورش بوده است را با دست خود بافته است.

استریپ تصدیق می‌کند بخش اعظمی از زمان‌اش را به بافت ست می‌پردازد و این سرگرمی را درمان‌گر می‌داند: ’برای من فرصتی را فراهم می‌آورد تا افکارم را جمع کنم و (زندگی) خیالی‌ام را درک کنم… یک جور تخلیه است.‘

در واقع، بسیاری از چهره‌های مشهور، بویژه بازیگرانی که زمان زیادی برای تلف کردن بین برداشت‌ها دارند، عاشق بافتنی انجام دادن در اوقات فراغت‌شان هستند. این فهرست، جولیا رابرتس، رایان گاسلینگ، و کریستینا هندریکس را شامل می‌شود.

 

04

بیل گیتس بریج بازی می‌کند

گیتس تعدادی سرگرمی دارد که آنها را قدیمی می‌داند، این میلیاردر به وب‌سایت ردیت گفت ’بازیکنی مشتاق بریج است‘.

او همچنین عاشق تنیس بازی کردن است، و وقت گذراندن با فرزندان‌اش را وقت‌گذرانی و سرگرمی مطبوعی می‌داند.

 

05

جورج دبلیو بوش نقاشی می‌کشد

جمله‌ی زیر عکس: خودنگاره‌ای از رییس‌جمهوری پیشین امریکا جورج دبلیو بوش

کاشف به‌عمل آمد که رییس‌جمهوری پیشین امریکا یک نقاش توانمند است، او بیش از ۵۰ توله سگ، مناظر طبیعی متعدد، و حداقل ۳۰ تن از رهبران دنیا را کشیده است.

بوش پس از ترک کارش در ۲۰۰۹ نقاشی را برگزید و یک ماه را در فلوریدا سپری کرد و از یک نقاش اهل جورجیا نقاشی آموخت.

 

06

تام هنکس ماشین‌های تایپ آنتیک جمع‌آوری می‌کند

همان گونه که بیزنس اینسایدر پیش‌تر گزارش کرده بود، این بازیگر و فیلم‌ساز از ۱۹۷۸ به جمع‌آوری ماشین‌های تایپ قدیمی پرداخته‌است، او هر روز از یکی از ماشین‌های تایپ استفاده می‌کند چون عاشق صدا، احساس و دوامی است که تایپ با این دستگاه‌ها به او دست می‌دهد.

او برای نیویورک تایمز می‌نویسد ’هر آن‌چه بر یک ماشین تایپ، تایپ می‌کنید با شکوه به گوش می‌رسد، کلمات با انفجارهای کوچکی با صدای شوک شوک شوک شکل می‌گیرند. یک یادداشت تشکر با همان ابهتی طنین‌انداز می‌شود که یک شاهکار ادبی. ‘

 

07

سرگئی برین در جست‌وجوی آدرنالین است

بناین‌گذار گوگل، در اوقات فراغت‌اش، دوست دارد جسم‌اش را به هر طریقی که می‌تواند به چالش بکشد، از اسکیترهاکی، التیمیت فریزبی، ژیمناستیک، و چتربازی گرفته تا بندبازی در ارتفاع.

 

08

مریسا مایر شیرینی‌پزی می‌کند

مدیرعامل یاهو به مجله‌ی سانفرانسیسکو می‌گوید که همیشه عاشق شیرینی پزی بوده‌است.

او می‌گوید ’فکر می‌کنم به این خاطر عاشق شیرینی پزی هستم که بسیار وابسته به علم هستم. بهترین آشپزها شیمی‌دان‌ها هستند.‘ او برای شیرینی پزی رویکردی عملی برگزید، و صفحات الکترونیکی گسترده‌ای را برای تحلیل دستور تهیه‌ی کاپ‌کیک و خامه‌ی روی آنها ایجاد کرد.

او می‌گوید ’سرگرمی‌های من حقیقتا مرا در کارم بهتر می‌کنند.‘ ’آن‌ها به من کمک می‌کنند روش‌های خلاقانه‌ای برای نگریستن به چیزها پیدا کنم.‘

 

09

استیو وازنیک سوار بر یک رانک، پولو بازی می‌کند

ظاهرا سگ وی پولو یک چیز واقعی است، و بنیانگذار اپل، با یکی از تورنمنت‌های اصلی ورزشی دنیا، یعنی جام رقابتی واز، نام جام جهانی سگ وی پولو، هم نام است. این بازی در ۴ مرحله انجام می‌شود، و ۵ بازیکن در هر تیم تلاش می‌کنند یک توپ لاستیکی را از سد دروازه‌بان حریف عبور دهد.

وازنیک به کوارتز می‌گوید ’سگ وی پولو تنها چیزی است که تقویم‌ام را به‌خاطرش خالی می‌کنم‘.

 

10

تیم گان هنر را جرعه جرعه می‌نوشد

مشاور و میزبان ’پروژه‌ی مد‘ به نیویورک تایمز گفت که یکشنبه‌ها را در موزه‌ی متروپولیتن می‌گذراند – ’اساسا تا زمانی‌که موزه درشرف تعطیل شدن است آن‌جا می‌مانم.‘

کت و شلوار به تن می‌کند – ’می‌خواهم به خوبی آماده باشم‘ – و برای رسیدن به آن جا از پارک سنترال عبور می‌کند.

او ادامه می‌دهد ’من عاشق پر و پا قرص هنر هستم‘. ’ابتدا به گالری یونان و روم می‌روم. اشیاء مختلفی را برای تمرکز بر آنها انتخاب می‌کنم. سفری به متروپولیتن می‌تواند بسیار هیجان انگیز باشد. نقاشی‌هایی در آن‌جا وجود دارد که من را به وجد می‌آورد. احساس شعف می‌کنم.‘

سپس به سوی سالن ایوان می‌رود نوشیدنی و میان وعده‌ای میل می‌کند و آی‌پدش را بیرون می‌آورد و جست‌وجوی آن‌چه دیده است می‌پردازد. ’در مورد مقوله‌ی روم باستان سیری ناپذیر شده‌ام.‘

 

11

 وارن بافت یوکللی می‌نوازد

به استناد فوربس، عشق مدیرعامل برکشایر هاتاوی به یوکللی بیش از چند دهه قدمت دارد.

بافت غالبا از استعداد موسیقیایی‌اش بهترین استفاده را می‌کند و آلات موسیقی را به باشگاه کودکان اهدا کرده است و کلاس‌هایی برای‌شان ترتیب داده‌است، و اجراهایی به نفع خیریه برگزار کرده‌است.

 

12

آنجلینا جولی به جمع‌اوری سلاح می‌پردازد

همان‌گونه که بیزنس اینسایدر پیش‌تر گزارش داده بود، جولی دیگر بازیگر هالیوودی است که سرگرمی منحصر به فردی دارد: او با خانواده‌اش چاقو جمع می‌کنند.

جولی به مجله‌ی wmagazine‌ می‌گوید وقتی کودک بوده مادرش او را با خنجر آشنا کرده‌است، و این سرگرمی را به پسرش مدوکس نیز منتقل کرده‌است. او می‌گوید تیغه‌ی چاقوهایی که به پسرش می‌دهد کُند هستند تا به خودش آسیبی نرساند، و خریدهای خنجرشان همواره ’با بحث‌هایی در زمینه‌ی خشونت همراه بوده است.‘

در مصاحبه‌ی دیگری با کانن اوبراین، جولی مهارت‌اش را با چاقوی پروانه‌ای به نمایش گذاشت و تشریح کرد که شیدایی‌اش در زمینه‌ی سلاح با تاریخچه‌ی آنها در ارتباط است: ’همیشه یک چیز جالبی در مورد آنها وجود دارد.‘

 

13

لری الیسون کشتی‌رانی می‌کند

وقتی چارلی رز با مدیر ارشد فناوری و مدیرعامل اسبق اوراکل در مورد اعتیادش به بردنِ جام مسابقات قایق‌های بادبانی امریکا مصاحبه کرد، الیسون در جواب گفت، ؛اهل دود نیستم، ولی قایق‌سواری می‌کنم”.

همان‌طور که بیزنس اینسایدر پیشتر گزارش کرده بود، الیسون وقتی در ۱۹۶۶ در ۲۲ سالگی به کالیفرنیا نقل مکان کرد مدت کوتاهی دوره‌ی قایق‌سواری گذراند، ‌و در ۲۵ سالگی نخستین قایق‌اش را خریداری کرد، یک قایق مسابقه‌ای ۱۰.۳۶ متری.

  • success success
  • ۰
  • ۰

در پشت بسیاری از اقدامات امروزیِ ابرثروتمندها تمایل به کنترل محیط زندگی‌شان نهفته است. این تمایل به کنترل، شامل سرمایه‌گذاری‌ها، فعالیت‌های بشردوستانه، خانواده و دیگر موضوعات مرتبط به سبک زندگی آن‌هاست. برای مثال سرمایه‌گذاری در مزرعه، تمام این‌ها را یکجا جمع می‌کند. علاوه‌براین به‌صورت بالقوه امکان پول‌درآوردن را نیز برای آن‌ها فراهم می‌کند.

جهانیان این روزها به‌شدت تحت‌تأثیر سبک زندگی ثروتمندان و افراد مشهورند؛ اما کسی به افراد ابر ثروتمندی توجه ندارد که هیچ ردپایی در جهان دیجیتال باقی نمی‌گذارند. ابرثروتمندان یک‌هزارمِ‌درصد از آن یک‌درصد انسان ثروتمند را تشکیل می‌دهند؛ این افراد فعالیت‌های آنلاینشان را مخفی می‌کنند، در جزیره‌های خصوصی‌شان می‌مانند و عمارت‌های خارج از شبکۀ۱ خود را می‌سازند. عادات مصرفی این گروه در ده سال گذشته به‌شکل چشمگیری تغییر یافته است. امروزه دیگر برپاکردن مراکز غیرانتفاعی کافی نیست. امروز در کنارِ مالکیتِ حداقل یک بنیاد غیرانتفاعی، داشتن مزرعه‌ای پایدار۲، مدرسه‌ای خصوصی برای کودکان و یک پروژۀ کشاورزی یا صنعتی کوچک در کشورهای درحال‌توسعه از الزامات زندگی مولتی‌میلیاردرهای مدرن است.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از آبزرور، شرکت ولث‌ایکس شرکتی مشاوره‌ای در زمینۀ «اطلاعات ثروت» است که استراتژی‌های بازاریابی را برای مشتری‌های لوکس فراهم می‌کند. این مشتری‌های لوکسْ خود خریدارانی دارند که آن‌ها را «ابرثروتمند» می‌نامیم. دیوید فریدمن مدیر شرکت ولث‌ایکس معتقد است که گذراندن یک عمر زندگی به‌منظور زیرنظر گرفتنِ بازارهای مالی و فرازوفرودهای آن، باعث شده ابر‌ثروتمندان بیش از هر زمان دیگری به‌دنبال مفهوم کنترل باشند.

 

02

 

او می‌گوید: «در پشت بسیاری از اقدامات امروزیِ ابرثروتمندها تمایل به کنترل محیط زندگی‌شان نهفته است. این تمایل به کنترل، شامل سرمایه‌گذاری‌ها، فعالیت‌های بشردوستانه، خانواده و دیگر موضوعات مرتبط به سبک زندگی آن‌هاست. برای مثال سرمایه‌گذاری در مزرعه، تمام این‌ها را یکجا جمع می‌کند. علاوه‌براین به‌صورت بالقوه امکان پول‌درآوردن را نیز برای آن‌ها فراهم می‌کند.»

در کنار مزارع خصوصی، مزارع موجود در کشورهای در حال توسعه نیز سرمایه‌گذاری جذابی محسوب می‌شود. بنیاد بیل و ملیندا گیتس بیش از دومیلیارد دلار را برای پژوهش و اجرای فناوری‌های نوین کشاورزی در افریقای سیاه و جنوب آسیا اختصاص داده‌اند. در کنار سرمایه‌گذاری‌های محلی بحث اکوتوریسم یا گردشگری طبیعی نیز وجود دارد. برخی مفهوم اکوتوریسمِ تجدیدپذیر را یک مرحله جلوتر برده و شهرک‌های مخصوص خودشان را ایجاد کرده‌اند. در پاناماسیتی، مرکز پاناما، نوجوانان پول پرداخت می‌کنند تا واردِ اقامت‌گاه پایدار شهری به‌نام کالو یالا شوند. این مجموعه را جیمز استایس تأسیس کرده است. او می‌گوید: «فناوری از طریق گوشی‌های تلفن و لپ‌تاپ‌ها پنجره‌ای دائمی به‌سوی دنیایی جدید برای ما گشوده؛ اما در مقابل باعث شده که هم از یکدیگر و هم از طبیعت احساس جدایی کنیم. پایداری و اکوتوریسم این شانس را به ما می‌دهد تا دوباره به چیزی برگردیم که حقیقتاً ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.»

 

03

 

اقدام جدیدی که بین میلیاردرها محبوب شده راه‌اندازی مدارس ویژه است. این میلیاردرها می‌خواهند فرزندانشان به‌جای نشستن در کنار معلم خصوصی و محیط بسته، مانند دیگر بچه‌ها در مدارس عادی و البته با برنامۀ کاملاً متمایز درس بخوانند. ایلن ماسک مدرسۀ «اد استرا» را در لوس‌آنجلس تأسیس کرده که در آن هیچ تمایزی بین نمرات فرزندان خودش با فرزندان دیگر کارمندان اسپیس‌ایکس۳ وجود ندارد. در وضعیتی که مدارس «اکس‌تر» و «اندور» همچنان سرآمد تحصیلات خصوصی ثروتمندان هستند، این مؤسسات تازه‌تأسیس نیز با این مدارس مقایسه می‌شوند.

جف گرین مدرسۀ گرین را در فلوریدا برای فرزندانش تأسیس کرده است که در کلاس‌های آن چگونگی موفقیت در اقتصاد جهانی تدریس می‌شود. در این مدرسه زبان‌های متعددی تدریس و روی سیستم اس‌تی‌ای‌ام۴ تمرکز می‌شود. این مدرسه از الگوی معمول و متعارف استفاده می‌کند؛ اما مدارسی هم هستند که از الگو‌های متمایز استفاده می‌کنند. میلیاردری به‌نام بیل کوچ شصت‌میلیون دلار خرج ساختن آکادمی آگزبریج کرده است. این آکادمی یکی از چند مدرسۀ انگشت‌شماری است که چوگان را در برنامۀ آموزشی بچه‌ها قرار داده است. آقای کوچ این مدرسه را تأسیس کرد تا مجبور نباشد فرزندانش را به مدارس شمال شرقی بفرستد. این روند تحصیل و آموزش به بزرگ‌ترهای پول‌دار نیز تسری می‌یابد. نیکلاس برگرن که به «میلیاردر بی‌خانمان» معروف است، مرکزی را ایجاد کرده که در آن بچه‌پول‌دارها می‌توانند جمع شوند و دربارۀ فلسفه و سیاست با هم بحث کنند.

آقای فریدمن می‌گوید: «ابرثروتمندها چیزهای جدیدی پیدا کرده‌اند و از این بابت خوش‌حال‌اند.» این به آن معنی است که آن‌ها حاضرند ننگ «یک‌درصد»بودن را بپذیرند یا خریدهای بزرگشان رسانه‌ای شود اما برنامه‌شان پیش برود. فریدمن می‌افزاید: «آن‌ها مایل‌اند برخی از این بررسی‌های عمومی چند سال اخیر که بازتاب‌های منفی در پی‌داشته را نادیده بگیرند. این به‌معنی خرید بیشتر دارایی‌های لوکس خواهد بود. این خریدها می‌تواند شامل قایق‌های لوکس گردشی و هواپیما نیز باشد.»

 

04

 

از نمونه‌های پیشرو در این زمینه می‌توان به جت خصوصی مافوق‌صوت آریون اشاره کرد که ولث‌ایکس پیش‌بینی کرده در آینده بیش‌ازپیش مورداستقبال قرار خواهد گرفت. مثال دیگر جزیره‌هایی است که شرکت قایق‌های خصوصیِ زیردریایی‌شوندۀ میگالو می‌سازد. این جزیره‌های دنج، قابلیت خصوصی‌سازی دارند، پنت‌هاوس ساخته‌شده از چوب‌های مرغوب، استخر شنا با آبشارهای متعدد، باشگاه ساحلی و اتاق غذاخوریِ زیر آب از امکانات آن‌ها است. این امکان که این ثروتمندان می‌توانند در کسری از ثانیه قایقشان را به زیر آب ببرند، باعث می‌شود احساس امنیت فوق‌العاده‌ای در حریم خصوصی‌شان داشته باشند. در این وضعیت هیچ عکاس مزاحم و پیگیری نخواهد توانست از آن‌ها عکس بگیرد.

وقتی ثروتمندان در جت‌های مافوق‌صوتشان پرواز نمی‌کنند یا با قایق زیردریایی‌شان برای گردش نرفته‌اند، احتمالاً دارند با برندِ «تِسلا»ی۵ جدیدشان خودنمایی می‌کنند؛ این ماشین برقی صدهزاردلاری را میلیاردرهای «سیلیکون وَلی»۶ بیش از هر جای دیگر در کالیفرنیا خریداری می‌کنند. اتومبیل‌هایی مثل لامبورگینی، استون مارتین و مازراتی از همیشه کمیاب‌تر شده‌اند؛ چراکه صاحبانشان بیشتر تمایل به خرید تِسلا دارند. این ابرماشین‌های برقی به نوعی نماد آگاهی زیست‌محیطی فرد بوده و برای جادادن خانواده نیز از فِراری کاربردی‌تر است.

ثروت مفرط باعث شده امکان‌های متعددی به‌خصوص برای ۴۵درصد از ابر‌ثروتمندانی به وجود آید که از طریق کارآفرینی پول‌دار شده‌اند. اولیور ویلیامز رییس شرکت مشاورۀ ولث‌اینسایت می‌گوید: «اصلی‌ترین منبع ثروت برای تازه‌میلیاردر شده‌ها بخش فناوری است. آن‌هایی که از فناوری کسب ثروت می‌کنند، معمولاً جوان‌تر و کمتر به مصرف‌گرایی و خودنمایی متمایل هستند. به همین دلیل هم گروه‌های مرفه بسیاری را می‌بینیم که تمایلشان برای تجربه‌های جدید را به بخشی از کار و محصولشان تبدیل می‌کنند و در این مسیر کالاهای جدید تولید می‌کنند. در این وضعیت کالاهای لوکس بیش‌ازپیش با محیط‌زیست سازگار شده‌اند.»

آقای ویلیامز می‌گوید: «به‌خاطر وقوع نقدینگی۷ تغییر مشهودی در سبک زندگی به وجود آمده است؛ این نقدینگی درنتیجۀ فروش بخش اعظم دارایی، شرکت یا سهام شرکت ایجاد می‌شود. بسیاری از ابر‌ثروتمندان بعد از به‌دست‌آوردن ناگهانی‌ چنین ثروتی، به دلیل اینکه دیگر به شغلشان وابستگی ندارند، به‌دنبال کارهای دیگر می‌روند.» تصمیم سال نوی مارک زاکربرگ برای ساخت هوش مصنوعی به منظور کمک به ادارۀ خانه‌اش نمونه‌ای از رویکرد مدرن میلیاردرهاست. آقای زاکربرگ در یادداشتی در فیسبوک نوشت: «من به او صدای خودم را یاد خواهم داد تا همه چیز را در خانه‌مان کنترل کند؛ از موسیقی و نور گرفته تا دمای هوا و غیره. به او یاد خواهم داد که با دیدن چهرۀ دوستانم در را برای آن‌ها باز کند.» روبات‌ها، خانه‌های هوشمند و مجموعه‌های خارج از شبکه به‌دلیل امنیتی که در حریم شخصی ثروتمندان به ارمغان می‌آورند، بیش‌ازپیش محبوب شده‌اند.

انزواطلبی کنار حریم خصوصی جای می‌گیرد و برای میلیاردرها جذابیت خاصی دارد. لئوناردو دی کاپریو جزیرۀ بلک‌دورکایه را در ساحل بلیز به قیمت ۱.۷۵میلیون دلار خریده است. او می‌خواهد در آنجا یک مجموعۀ لوکسِ خارج از شبکه بسازد. اگر میلیاردری نخواهد چنین زمینی را خریداری کند، شرکت‌هایی مانند پرایوت آیلندز وجود دارند که در قبال مبالغ هنگفتی جزیره‌های خصوصی را اجاره می‌دهند.

امیلی بوشار مشاور ثروت در گروه ولث لگسی می‌گوید: «مشتریان مشهور ما دنبال جایی هستند که بتوانند خودشان باشند و مثل همیشه زیر ذره‌بین نباشند.»

دی کاپریو به‌کمک شرکت دلوس در حال ساخت تفرجگاه خویش است. او عضو مشورتیِ هیأت مدیرۀ این شرکت هم هست. او همچنین در ساختمان دلوس در خیابان ۱۱ شرقی روستای گرینویچ آپارتمانی دارد که از کفش‌پوش‌های چوبی مناسب وضعیتِ طبیعی بدن، هوا و آبِ تصفیه شده و سیستمی برای تخصیص بهینۀ نور در ساعات مختلف شبانه‌روز بهره می‌برد.

مدیرعامل شرکت لیوینگ هومز می‌گوید: «مشتری‌های ما طراحی‌های دلخواه خودشان را دارند. آن‌ها به‌دنبال برنامه‌های ‌زیست‌محیطی فوق‌العاده جامعی هستند.» لیوینگ هومز یک شرکت خانه‌سازی است که برای افراد علاقه‌مند به محیط‌زیست یا کسانی که به‌دنبال کم‌کردن مالیاتشان هستند، خانه می‌سازد. عمارت‌های پیش‌ساخته و خودبسندۀ آن‌ها هیچ‌گونه ضایعاتی ندارد و از مواد بازیافت‌شدۀ لوکس در آن‌ها استفاده شده است. همچنین در آن‌ها سیستم تصفیۀ آب باران و پنل‌های خورشیدی به کار گرفته شده است. باوجوداینکه ابرثروتمندان از رسانه‌های اجتماعی دوری می‌کنند، فرزندان و نوه‌هایشان عاشق به‌اشتراک‌گذاشتن سبک زندگی‌شان هستند. این موضوع باعث ناراحتی والدین آن‌ها می‌شود که همواره از تهدیدهای آدم‌ربایی و لورفتن میزان ثروتشان می‌ترسند. برخی از آن‌ها متخصص روابط عمومی استخدام می‌کنند تا حساب‌های کاربری‌شان را در اسنپ چت و امثالهم پاک‌سازی کنند. یکی از افراد خانوادۀ ترامپ، یکی از خانوادۀ کندی و یکی از خانوادۀ متیس گروهی به‌نام «اسنپ پک» را راه‌اندازی کردند. رابرت اف‌.کندی جونیور، پدر کایرا کندی به این معروف است که همواره از دخترش می‌خواهد حسابش را پاک کند. حقیقت این است که سبک زندگی ثروتمندان در رسانه‌های اجتماعی نیز تغییر کرده است.

محبوبیت زندگی سالم برای ثروتمندان این‌طور معنا می‌شود که مربی‌شان با یک لیوان آب‌میوۀ طبیعی آن‌ها را از خواب بیدار کند و متخصص تغذیه‌شان تازه‌ترین و بهترین موادغذایی را برایشان تهیه کند. دیگر خانه‌داری به‌سبک «خانم دابت‌فایر»۸ که غذا می‌پخت و خانه را اداره می‌کرد، کنار رفته و جای خود را به مدیر شخصی خانه‌ای داده است که آیفون‌به‌دست و هدست‌درگوش به سبک مدیرهای تورهای راک‌اندرُل خانه را اداره می‌کند. هرچند غذا همچنان نقش مهمی در خانۀ ثروتمندان ایفا می‌کند، ابرثروتمندان به‌دنبال راه‌هایی هستند که هرچه‌کمتر غذا بخورند. ونسا فیتزجرالد متخصص تغذیه‌ای است که با شرکت خدماتی ایندی‌فرش در زمینۀ تحویل غذاهای ارگانیک و خالی از گلوتن به مشتری‌های خصوصی همکاری می‌کند. او خانه‌ها، هتل‌ها و محتویات یخچال افراد ثروتمند را می‌بیند و با سرآشپزها در رابطه با برنامه‌ها و منوهای غذایی رایزنی و مواد اولیه و دستورالعمل‌ها را فراهم می‌کند.

خانم فیتزجرالد می‌گوید: «من با مراکز سلامتی دیگر مانند مراکز ماساژ، طب سوزنی و آب‌درمانی کار می‌کنم تا مشتریان بتوانند برنامۀ کاملی برای سلامتشان داشته باشند.» او به مشتریانش سلرژن پیشنهاد می‌کند که مکملی ضدپیری است که کلاژن می‌سازد: ماهی ۳۵۰ دلار. همچنین پودرهای ابرغذا را توصیه می‌کند که به‌عنوان مادۀ غذایی چندکارکردی استفاده می‌شود: ۵۰ تا ۱۰۰ دلار برای هر شیشۀ کوچک.

با‌توجه‌به اینکه ابتکارات زیست‌محیطی بین ثروتمندان اهمیت پیدا کرده، افراد ابر‌ثروتمند از معدود افراد جامعه هستند که به‌دنبال این هدف می‌روند. داچر کلتنر استاد روان‌شناسی دانشگاه یو.سی.‌برکلی و نویسندۀ کتاب پارادوکس قدرت دررابطه با مزیت‌های ثروت می‌گوید: «در این مثال در حقیقت این کار به خیری بزرگ‌تر و اجتماعی‌تر می‌انجامد. درس عمیق‌تری که می‌توان از این موضوع گرفت، این است که قدرت به ما این اجازه را می‌دهد که به‌دنبال چیزی برویم که برایمان مطلوب است. به‌این‌ترتیب ما به‌عنوان یک جامعه باید چیزهای بهتری را برای افراد جامعه، مطلوب و خوشایند کنیم.»

در وضعیتی که ابر‌ثروتمندان امروزه بیشتر از طریق کارآفرینی به پول می‌رسند تا از طریق وراثت، باید گفت سبک زندگی و سرمایه‌گذاری سنتی ثروتمندان نیز در حال تغییر است. تغییر اوضاع باعث شده است تعریف افراد ابر‌ثروتمند و نوع زندگی آن‌ها نیز تغییر کند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] به مکانی گفته می‌شود که در آن از منابع عمومی مانند شبکهٔ گاز، آب، برق و غیره استفاده نمی‌شود و شبکه‌ای اختصاصی برای خود آن مکان طراحی و به کارگیری می‌شود.

[۲] مزرعه‌هایی است که با محیط زیست سازگار باشد

[۳] SpaceX

[۴] در این سیستم آموزشی، موسوم به STEM، برنامهٔ تحصیلی بر پایهٔ چهار شاخهٔ علوم، ریاضیات، فناوری و مهندسی برنامه‌ریزی می‌شود.

[۵] تسلا موتورز، (به انگلیسی: Tesla Motors) شرکت خودروسازی آمریکایی است، که تولیدکنندهٔ خودروهای برقی و قطعات موردنیاز ترن‌های برقی می‌باشد.

[۶] Silicon Valley: منطقه‌ای در جنوب سانفرانسیسکو که بسیاری از شرکت‌های بزرگ و پیشروی فناوری در آن قرار دارند.

[۷] Liquidity Event

[۸] اشاره به فیلم مشهوری به همین نام.


  • success success
  • ۰
  • ۰

۷ تریلیون دلار ثروت دنیا در دست تنها ۱۸۲۶ نفر است که خیلی‌هایشان نام‌هایی آشنا دارند. اما با این همه عدد و رقم و صفرهای بی‌شمار، بالاخره بخش اعظم ثروت دنیا در دست چه کسانی است؟

پولدار همیشگی ($۷۹،۲۰۰،۰۰۰،۰۰۰)

 

01

 

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، بیل گیتس سال‌ها است که نام آشنای تمامی لیست‌های «ثروتمند ترین‌ها» است. از سال‌ها پیش نام بنیانگذار مایکروسافت همیشه با عنوان ثروتمند ترین مرد دنیا همراه بوده است و در ۲۰ سال اخیر ۱۶ بار این عنوان به او تعلق گرفته است. دانشجوی اخراجی دیروز هاروارد، امروز ثروتی برابر ۷۹.۲ میلیارد دلار دارد. بیل گیتس ۶۰ ساله که یک بار دیگر لقب ثروتمند ترین فرد دنیا را از آن خود کرده، امسال چهلمین سالگرد تاسیس کمپانی مایکروسافت را جشن می‌گیرد. شاید دانستن این که بیل گیست از دانشگاه اخراج شده و امروز چنین ثروتی دارد، عجیب به نظر برسد اما گیتس جوان بعد از ترک دانشگاه بیکار ننشست و در ۲۰ سالگی کاری را شروع کرد که امروز او را به چنین مقامی رسانده است.

بیل گیتس و دوست دیرینه‌اش، پائول آلن، ۴۰ سال پیش کمپانی مایکروسافت را راه‌اندازی کردند. مایکروسافت به گفته گیست با این هدف متولد شد که تمام آدم‌های روی زمین بتوانند صاحب کامپیوتر شخصی خودشان باشند. ۴۰ سال بعد از تولد مایکروسافت، حالا ۸۴ درصد خانواده‌های امریکایی صاحب کامپیوترهای شخصی هستند و رویای بیل گیتس را زندگی می‌کنند. بیل گیتس اما پر از رویاها و اهداف تازه است. ۱۵ سال پیش بیل گیتس و همسرش ملیندا گیتس موسسه خیریه‌شان را با هدف تمام کردن نابرابری درآمد و ثروت تاسیس کردند و نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار برای این موسسه هزینه کردند.

در اوایل سال ۲۰۱۵ این زوج گام بعدی موسسه خیریه را بهبود بخشیدن به زندگی فقرا و قشر کم درآمد در ۱۵ سال آینده خواندند. به گفته آنها در ۱۵ سال آینده، زندگی قشر کم درآمد بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ تغییر خواهد کرد. برنامه‌های بیل گیتس برای این تغییر، ایجاد مراکز تغذیه سالم، آگاهی بخشی و درمان بیماری‌ها است. بیل گیتس همچنین عنوان کرده که یکی از اهداف بلندمدتش مبارزه با بیماری‌های اپیدمیک مثل ابولا و سارس در کشورهای افریقایی خواهد بود. میلیاردر شماره یک دنیا، حالا هدفی به جز نشاندن کامپیوتر شخصی روی تمام میزهای دنیا دارد.

ثروتمندترین فرد مکزیک ($۷۷،۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰)

 

02

 

کارلوس اسلیم هلو، نام شماره دو لیست ثروتمند ترین‌ها، نامی است که برای بیشتر ما به اندازه بیل گیتس آشنا نیست. اما این نام غریبه غیرامریکایی، دومین فرد ثروتمند دنیا و ثروتمند ترین فرد مکزیک، کشور زادگاهش، است. اما باید که ثروت ۷۷.۱ میلیارد دلاری آقای هلو از کجا آمده است؟ کارلوس اسلیم هلو که لقب «نجیب‌زاده ارتباطات» را دارد، ثروتش را از طریق کمپانی ارتباطات تلفن همراه امریکا موویل به‌دست آورده است. شرکتی که درحال‌حاضر در ۱۹ کشور دنیا بیش از ۳۰۰ میلیون کاربر دارد و در کشور مکزیک، ۷۰ درصد از کاربران تلفن همراه و ۸۰ درصد از کاربران تلفن ثابت، مشتری‌اش هستند.

این تسلط بی‌چون و چرای آقای هلو بر بازار ارتباطات مکزیک اما، دوام طولانی نخواهد داشت. بنا به قانون تازه‌ای در این کشور، ارائه خدمات ارتباطی نباید تنها توسط یک کمپانی صورت بگیرد و هیچ شرکتی نمی‌تواند بیشتر از ۵۰ درصد کاربران را در اختیار خود داشته باشد.

نجیب‌زاده ارتباطات اما تنها به امریکا موویل بسنده نکرده و در حال سرمایه‌گذاری روی نفت در کشور مکزیک است و قرار است در زمینه ارتباطات و تلفن همراه هم مرزهای بیشتری را طی کند تا شکست‌اش در مکزیک جبران شود روی دیگر قصه این میلیاردر، شخصیت نیکوکار و خیر او است. کارلوس اسلیم هلو در زادگاهش مکزیک بنیاد عام‌المنفعه‌ای برای کمک به بیماران اوتیسمی تاسیس کرده است. آقای هلو با تاسیس این بنیاد و جمع کردن تیم‌های تخصصی پزشکی قصد دارد تا راهی برای کنترل و شاید در آینده‌ای دورتر، درمان این بیماری، پیدا کند.

سالخورده‌ترین میلیاردر دنیا ($۷۲،۷۰۰،۰۰۰،۰۰۰)

 

03

 

جمله ایتالیایی «پول‌های بزرگ را مثل خامه باید هم زد تا بزرگ شوند و پف کنند» می‌تواند بهترین توصیف برای کمپانی برکشایر هاتوی به ریاست وارن بافت باشد. سومین میلیاردر دنیا در ۸۵ سالگی، صاحب شرکت عریض و طویلی است که شهرت و سرمایه‌اش را مدیون هوشمندی در انتخاب شرکایش بوده. کمپانی برکشایر هاتوی، شرکتی چندمنظوره و اختلاطی است. این شرکت سرمایه کلان و پیشرفتش را مدیون سهامداری در چندین شرکت بزرگ دنیا است. وارن بافت با ثروتی معادل ۷۲.۷ میلیارد دلار، رییس کل این کمپانی عظیم است و همین امسال بزرگترین سرمایه‌گذاری تاریخ این شرکت را رقم زده.

برکشایر هاتوی با پرداخت رقم تاریخی ۳۷ میلیارد دلار برای شرکت سازنده قطعات فضاپیما، وارد عرصه سرمایه‌گذاری فضایی شد. برکشایر هاتوی صاحب بخش عظیمی از سهام شرکت‌های زنجیره‌ای خدمات غذایی نیز است. وارن بافت هنوز هم در زادگاهش در اوماهای امریکا در خانه‌ای که در سال ۱۹۵۸ به قیمت ۳۱۵۰۰ دلار خریده بود زندگی می‌کند.

رییس کمپانی زارا ($۶۴،۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰)

 

04

 

شاید آمانسیو اورتگای اسپانیایی، در کودکی هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که روزی بین ۵ فرد ثروتمند دنیا قرار بگیرد. ارزش دارایی‌های آمانسیو اورتگا توسط فوربس حدود ۶۴.۵ میلیارد دلار تخمین زده شده است. کمپانی عظیم زارا که حالا یکی از شناخته‌شده‌ترین برندهای پوشاک در سرتاسر دنیا است، راه طولانی پیشرفتش را از اتاق نشیمن آقای اورتگا در سال ۱۹۷۵ شروع کرد.

آمانسیو اورتگا و همسر سابقش «روزالیا مرا»، در کنار یکدیگر شروع به تولید لباس‌های خانگی و حوله‌های حمام کردند تا امروز زارایی ساخته شود که پای ثابت لباس فروشی‌های شیک دنیا است. زارا به سرعت راهش را از آن اتاق کوچک باز کرد و در اوایل دهه ۸۰، کل اسپانیا را فرا گرفت و آماده سفر به کشورهای دیگر شد. اورتگا با تکنیک‌های منحصر به فرد تبلیغاتی، گسترش سریع و همه جانبه و کنترل کامل روی محصولاتش، بازار را با شگفتی‌های زارا رو به رو کرد.

دنیل پیت، کارگردان و مدیر طراحی برند لویی ویتون، در توصیف زارا، این کمپانی را خلاق‌ترین و سریع‌ترین کمپانی مد دنیا خوانده است. اورتگا با هوش اقتصادی‌اش توانست در برابر بحران اقتصادی اسپانیا دوام بیاورد و سر خم نکند. او بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ و در اوج بحران توانست شخصا ۴۵ میلیارد دلار به ثروتش اضافه کند و سهامش یکی از شاخص‌ترین فاکتورهای بازار بورس اسپانیا باشد.

غول نرم افزاری اوراکل ($۵۴،۳۰۰،۰۰۰،۰۰۰)

 

05

 

بنیانگذار و رییس سابق شرکت نرم افزاری اوراکل، لری الیسون، با این که در سال ۲۰۱۴ از سمت خود به عنوان مرد شماره یک اوراکل کناره‌گیری کرد اما هنوز هم مغز متفکر این شرکت است. الیسون با ثروتی معادل ۵۴.۳ میلیارد دلار، پنجمین میلیاردر دنیا است. لری الیسون در ژوئن ۲۰۱۵ اعلام کرد که اوراکل کسب و کار تجارت اینترنتی‌اش را گسترش خواهد داد.

اوراکل که امسال با اندکی سقوط سرمایه، دارایی هایش به ۳۸.۲ میلیارد دلار رسیده به این فرصت و سرمایه‌گذاری اینترنتی، به چشم منبع درآمدی تازه نگاه می‌کند. الیسون در جوانی از دو دانشگاه شیکاگو و ایلینویز اخراج شده بود اما نبوغش باعث شد تا کاری را به عهده بگیرد که سکوی پرتابش باشد.

  • success success
  • ۰
  • ۰

تا کنون بارها در باره جنبه‌های عمومی زندگی گیتس سخن‌ها گفته شده و در مورد روش‌ها و تاکتیک‌های وی در مایکروسافت نیز بسیار بحث و مجادله بوده است اما جنبه‌هایی از زندگی گیتس وجود دارد که کمتر کسی از آنها مطلع است.

بیل گیتس از کالج اخراج شد. ثروت خود را که امروز بالغ بر 79 میلیارد دلار است با بنیان گذاشتن مایکروسافت به همراه پل آلن در 1975 و در 20 سالگی بدست آورده. از سال 2008 زندگی خود را وقف امور خیریه و بشر دوستانه کرده و تا کنون بیش از 30 میلیارد دلار به شکل مستقیم صرف این امور کرده است.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تابناک، اما در مورد گیتس نکات و برخی افسانه ها نیز وجود دارد که اساسا بی پایه هستند و همچنین نکات و مسائلی در مورد زندگی وی هست که کمتر از آنها اطلاعات در دست است. بگذارید نگاهی به این جنبه خاص از زندگی این مرد ثروتمند داشته باشیم:

بر خلاف باور عمومی، بیل گیتس یک زندگی از فقر به ثروت نداشته است. پدر وی یک وکیل با درجه بالا بوده است و جد بزرگ وی بنیانگذار بانکی بوده است که بعد از وی به جد بیل میرسد و پدر بزرگ گیتس برای نوه اش میلیون ها دلار پس انداز کنار گذاشته بوده است:

 

بیل گیتس

وقتی سال دوم دانشگاه بود یک مسئله ریاضی پیچیده را حل کرد که توسط یک ژورنال آکادمیک به چاپ رسید و تا 30 سال بعد به عنوان بهترین راه حل برای آن مسئله شناخته میشد.

بیل گیتس علاقه دارد تا ظرف های شام را شخصا بشوید. وی یکجا توضیح داده است که: معمولا دیگران در کار ظرفشویی من داوطلبانه کمک میکنند اما من دوست دارم به روش خودم آنها را بشویم:

04

در روزهایی که در مایکروسافت به سر میبرد، مشهور به بد دهانی و بدگویی به دیگران در ایمیل ها و ملاقات ها بود. اما هیچ گاه این بدگویی ها کسی را مخاطب قرار نمیداد. شخصی که از نزدیک با وی آشنا است میگوید: بیل گاهی حرف های تندی میزد اما هیچ گاه این حرف ها شخص خاصی را مخاطب قرار نمیداد و همواره روی به ایده ها و فکرها داشت:

05

علاقه زیادی به پورشه سواری با سرعت بالا داشت. طی روزهای اول خود در مایکروسافت به قدری جریمه سرعت داشت که مجبور به گرفتن وکیل برای حل و فصل قضیه شد. یکبار در پارکینگ با اتومبیل یکی از کارمندان برخورد کرد و کارت ویزیت خود را بر روی اتومبیل کارمند خود قرار داد و برای او نوشت: Send the bill to Bill (صورتحساب تعمیرات رو بفرست واسه بیل). این جمله تا مدتها در سیاتل شهرت داشت.

06

در اوایل جوانی به شدت نترس و جسور بود. یکبار که به همراه آلن به هواپیمای خود در فرودگاه بین المللی سانفرانسیسکو نرسیدند بیل شروع به فشردن دکمه های کنترل Jetway کرد. جالب آنکه به جای دستگیر شدن، هواپیما برگشت و آنها را سوار کرد!

بیل گیتس همچنین بسیار شوخ طبع است. برای مثال یکبار ویدئویی را بر روی شبکه یوتیوب قرار داد که در باره شبکه اجتماعی Reddit بود که سراسر جوک ها و لطیفه های برنامه نویسی بود. یکی از این جوک ها اشاره به کد رنگ قرمز برای اشاره به رنگ چشم داشت:

07

تخمین زده میشود که در طول زندگی خود حدود 100 میلیارد دلار را در امور خیریه به شکل مستقیم و غیر مستقیم صرف کرده است:

بیل گیتس

همه این اعمال خیریه از مسیر بنیاد خیریه گیتس صورت نگرفته است بلکه وی شخصا تمایل و علاقه به برخی پروژه هایی دارد که بیش از همه مربوط به تولید انرژی پاک برای ملت ها و جوامع فقیر است:

بیل گیتس

هرچند سالیانه مبالغ بسیاری را صرف امور خیریه میکند، اما وضعیت کسب و کار وی به گونه ای است که بیش از خرج خود پول در می آورد و ثروتمندتر میشود. وی خود را بزرگترین خیر تاریخ نمیداند. بلکه در نظر وی آنها که هیچ ندارند و باز با این همه به خیرات میپردازند شایان قدردانی و لایق ستایش و تحسین هستند.

در حال حاضر دیگر مایکروسافت بزرگترین منبع درآمد وی نیست. برای سالهای متمادی است که وی در حال فروش سهام خود از این شرکت و سرمایه گذاری در کسب و کارهای دیگر است. مایکل لارسن، مدیر کسب و کار گیتس را به عنوان اسلحه سری وی در این خصوص میدانند:

10

همچنین گیتس دیگر بزرگترین سهامدار مایکروسافت نیست. فروش متمادی سهام این شرکت منجر به آن شد که در 2014 استیو بالمر به عنوان بزرگترین سهامدار مایکروسافت معرفی شود.

11
  • success success
  • ۰
  • ۰

ثروتمندان در مقایسه با انسان‌های دیگر تفاوت چشم‌گیری ندارند. شاید بتوان گفت که آن‌ها جسارتِ بیشتر یا ترسِ کمتری دارند. آن‌ها ‌تصمیماتی می‌گیرند که شاید برای ما کم‌اهمیت، سخت یا غیر ممکن باشد. اما تحقیقات نشان می‌دهد که این تصمیمات نقشی اساسی در موفقیت، رسیدن به ثروت و خرسندی از زندگی دارد.

استیو سیبولد میلیونر خود ساخته در کتاب خود با نام ثروتمندان چگونه می‌اندیشند؛، می‌نویسد ثروتمند شدن تنها مختص افراد خوش‌ شانس نیست. مانندِ هر موردِ دیگری در زندگی، حرفه‌ای شدن در به دست آوردن پول هیچ فرقی با تخصص در به دست آوردن هرچیز دیگری ندارد. کارهایی مثلِ یک گلف‌بازِ حرفه‌ای شدن، کم‌ کردن وزن یا تسلط به یک زبان خارجی.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از زومیت، تقریبا تمام مردم می‌توانند ثروتمند شوند و این کار معمولا از عقاید، افکار و انتخاب‌های انسان سرچشمه می‌گیرد. در این‌جا به ۱۸ تصمیمی که افراد ثروتمند به سادگی و روزانه می‌گیرند، آشنا می‌شوید. با دنبال کردن این انتخاب‌ها می‌توانید به ثروتمند شدن نزدیک‌تر شوید.

 

افراد ثروتمند انتخاب می‌کنند که کنترل موفقیت خود را به دست بگیرند

 

هارو اکر در کتاب "اسرار ذهن میلیونر" می‌گوید که افراد ثروتمند زندگی خود را انتخاب می‌کنند در حالی که باقی افراد گمان می‌کنند زندگی چیزی است که برای آن‌‌ها اتفاق می‌افتد و نمی‌توان دخالتی در آن برای تغییر داشت.
شما باید وضعیت مالی خود را تحت کنترل بگیرید. باید از این موضوع آگاه باشید تنها کسی که شما را به سوی پیروزی یا شکست پیش می‌راند خودِ شما هستید. ناخودآگاه یا آگاهانه، همه چیز به دست شما است.

 

انسان‌های ثروتمند انتخاب می‌کنند که فکرهایی عظیم داشته باشند

 

اگر فردِ مورد نظر شما نیستید، پس آن شخص چه کسی است؟ ثروتمندان اینگونه فکر می‌کنند، اریک می‌گوید که تفکر بزرگ و اقدامات بزرگ منجر به داشتن پول و هدف می‌شود.

 

اکثر مردم انتخاب می‌کنند که بازی‌هایی کوچک داشته باشند، دلیل چیست؟ آن‌ها از شکست وحشت دارند و از موفقیت واهمه‌ای بیش‌تر.

 

دلیل دوم این است که مردم خود را کوچک می‌بینند و برای همین به بازی‌هایی کوچک ادامه می‌دهند. آن‌ها خود را کم اهمیت می‌بینند و فکر می‌کنند که شایسته این نیستند که تفاوتی ایجاد کنند.

 

سیبولد می‌نویسد که انتظار درآمدی بیشتر را داشته باشید، برای این کار نیاز است که فکری بزرگ داشته باشید، ۱۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار دلار، یا حتی ۱ میلیون دلار.

 

انسان‌های توانگر انتخاب می‌کنند که برای رسیدن به ثروت عمل کنند

 

این افراد بیش‌تر از آن‌که بخواهند ثروتمند باشند، تلاش می‌کنند که به ثروت دست یابند.

 

 اکر می‌گوید که رسیدن به ثروت نیاز به تمرکز، جرات، دانش، تخصص، تلاش ۱۰۰ درصدی، اعتقاد و امید بسیار و البته طرز فکری ثروتمندانه دارد. اگر شما کاملا و به طور حقیقی تلاشی برای ثروت نکرده‌اید، شانسی هم نخواهید داشت.

 

انسان‌های ثروتمند تمام تلاش خود را برای رسیدن به ثروت می‌کنند، آن‌ها اهدافی دقیق و دیدی روشن به آینده دارند.

 

دلیل اصلی که مردم به خواسته‌هایشان نمی‌رسند این است که آن‌ها نمی‌دانند دقیقا چه چیزی را می‌خواهند، میلیونر‌ها می‌دانند که ثروت را می‌خواهند و در این خواسته هیچ تردیدی را راه نمی‌دهند، تا جایی که قانونی و اخلاقی است، آن‌ها هر کاری می‌کنند تا به ثروت برسند.

 

ثروتمندان ورزش را انتخاب می‌کنند

 

توماس کولی، فردی که ۵ سال زمان برای تحقیق در عادات میلیونر‌های خودساخته صرف کرده است این نتیجه را به دست آورد که حدود ۷۸ درصد از انسان‌های توانگر هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش می‌کنند. ورزش‌های هوازی مانند دویدن، دوی آهسته، پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری بهترین گزینه‌ها است.

 

این‌گونه ورزش‌ها نه تنها برای بدن، بلکه برای مغز هم مفید هستند. کولی در کتاب خود با نام "عادات خود را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند"، می‌نویسد که ورزش، یاخته‌های عصبی (سلول‌های مغز) را در مغز رشد می‌دهد. ورزش هم‌چنین تولید گلوکز در بدن را افزایش می‌دهد، گلوکز غذای مغز است. هرچه بیشتر به مغز خود غذا برسانید، مغز شما رشدِ بیشتری خواهد داشت و باهوش‌تر خواهید بود.

 

میلیونر‌ها تمرکز روی فرصت‌ها را انتخاب می‌کنند

 

 

بیشتر از تمرکز روی موانع، یعنی کاری که اکثر مردم می‌کنند، ثروتمندان از فرصت‌ها استفاده کرده و آن‌ها را تبدیل به سرمایه می‌کنند.

 

اکر می‌نویسد که افراد غنی رشد پنهانی را می‌بینند و مردم فقیر، ضرر پنهانی را، ثروتمندان روی پاداش‌ها و مردم مستمند بر روی خطرها تمرکز می‌کنند.

 

ثروتمندان برمی‌گزینند که راه خود را هموار کنند

 

 همه ما تمایل داریم که با جامعه تطبیق داشته باشیم، بخشی از جامعه باشیم و با دیگران ترکیب شویم و تقریبا هیچ‌کاری برای برجسته بودن در میان یک جمعیت انجام نمی‌دهیم. کورلی می‌نویسد که شکست در جدا شدن از عمده مردم و گروه، دلیل عدم موفقیت بسیاری از مردم است.

 

مردم موفق گروهِ خود را ایجاد کرده و مردم را در آن وارد می‌کنند. کورلی ادامه می‌دهد اگر می‌خواهید خود را از بقیه مردم جدا کنید، گروهِ خود را بسازید و دیگران را به آن اضافه کنید.  

 

میلیونر‌ها انتخاب می‌کنند که زمان زیادی را با دیگر افراد ثروتمند بگذرانند

 

این افراد ارتباط زیادی با ثروتمندانی چون خود یا غنی‌تر دارند. انسان‌های موفق به افرادِ موفقِ دیگر می‌نگرند تا خود را تشویق کنند.

 

اکر می‌نویسد آن‌ها به انسان‌های موفق‌ِ دیگر به چشمِ الگو نگاه می‌کنند تا بتوانند از آن‌ها یاد بگیرند. آن‌ها به خود می‌‌گویند که اگر دیگران می‌توانند این کار را انجام دهند، من هم می‌توانم.

 

به جای حسادت کردن به ثروتمندان باید از آن‌ها قدردان بود که مانند یک الگو برای رسیدن به موفقیت هستند.

 

او می‌گوید که سریع‌ترین و آسان‌ترین راه برای رسیدن به ثروت و قدرت این است که یاد بگیریم چگونه ثروتمندان، کسانی که پول و قدرت دارند، بازی می‌کنند.

 

 ثروتمندان انتخاب می‌کنند که برنده باشند

 

اکر می‌گوید که ثروتمندان برای برد بازی می‌کنند، در حالی که دیگران تنها بازی می‌کنند تا نبازند. هدفی که ثروتمندان واقعی دارند این است که آن‌ها می‌خواهند به ثروت عظیم و فراوانی برسند، انسان‌های معمولی فقط پول می‌خواهند اما توانگران تنها مقداری ثروت نمی‌خوهند، بلکه مقدار زیادی از آن را می‌طلبند.

 

اگر هدف شما رسیدن به راحتی، از ساده‌ترین راه ممکن است، یا می‌خواهید پول کافی برای گذران ساده زندگی داشته باشید، پس هرگز به ثروت نمی‌رسید.

 

اکر می‌گوید اگر تنها به دنبال درآمد کافی برای پرداخت قبوض خود هستید، پس همان‌قدر پول به دست خواهید آورد نه حتی ذره‌ای بیشتر.

 

توانگران انتخاب می‌کنند که مشکلات آن‌ها را از پا در نیاورد

 

 او می‌گوید راز موفقیت این نیست که از خلاص شدن از مشکلات‌ فرار کنیم، بلکه این است که آن‌قدر قوی باشید که هر مشکلی را کوچک ببینید.

 

جاده ثروت پر از دام و چاله است و دقیقا به همین دلیل بسیاری از مردم از آن راه نمی‌روند. آن‌ها عذاب‌ها، دردسرها و مسئولیت‌ها را دوست ندارند. به طور خلاصه، مشکلات را نمی‌خواهند.

 

بیشتر از تمر‌کز کردن یا توجه به مشکلات، انسان‌های موفق بر روی اهداف خود متمرکز می‌شوند.

 

ثروتمندان چیزی را که دوست دارند، انتخاب می‌کنند

 

سیبولد می‌گوید تصورِ طبقه متوسط از انسان‌های مرفه، فردی است که تمام وقت کار می‌کند. اما راه‌بردِ زیرکانه میلیونر‌ها این است که کاری را که دوست دارند انجام می‌دهند و راهی برای کسبِ درآمد از آن پیدا می‌کنند.

 

از سویی دیگر افراد طبقه متوسط شغلی را انتخاب می‌کنند که به آن علاقه ندارند، زیرا به پول احتیاج دارند. آن‌ها در مدرسه، دانشگاه و جامعه یاد گرفته‌اند که رسیدن به ثروت نیازمند تلاش ذهنی و فیزیکی فراوان است.

 

میلیونر‌ها انتخاب می‌کنند که از پولِ دیگران استفاده کنند

 

ثروتمندان نمی‌هراسند که آینده خود را با قرض‌ گرفتن از دیگران تامین کنند. سیبولد می‌گوید انسان‌های پولدار توانایی پرداخت هر چیزی را به تنهایی، مناسب نمی‌بینند. سوال اصلی این است: آیا این مورد ارزش خرید، سرمایه‌گذاری یا پیگیری را دارد؟

 

مخرب‌ترین تفکر طبقه متوسط این است که شما نیاز به پول دارید تا از طریق آن پول به دست آورید. اما حقیقت این است که شما نیاز به ایده‌هایی بزرگ دارید تا به واسطه آن‌ها مشکلات را حل کرده و به پول برسید. با این‌کار مانند یک آهن‌ربا پول را جذب خواهید کرد.

 

ثروتمندان انتخاب می‌کنند که روی ارزش خالص تمرکز کنند

 

اکر می‌نویسد که اندازه‌گیری صحیح مقدار ثروت، ارزش خالص است نه میزان درآمد.

 

ارزش خالص، ارزش مالی هر چیزی است که شما دارید و میزان نهایی ثروت شما است و هر زمان که نیاز باشد می‌توانید در زمان کمی آن را به پول نقد تبدیل کنید.

 

میلیونرها انتخاب می‌کنند که براساس نتایجی که به دست می‌آورند، درآمد داشته باشند

 

هیچ ایرادی ندارد که شما یک چکِ ثابت به طور مرتب دریافت کنید، اما زمانی مشکل به وجود می‌آید که این مقدار دریافتی با توانایی‌های شما در به دست آوردن پول مغایرت داشته باشد.

 

ثروتمندترین افراد هرگز یک سقف درآمد ندارند یا بنا به زمانی که برای کار می‌گذارند، دریافت نمی‌کنند.

 

ثروتمندان ترجیح می‌دهند بنا به نتیجه‌ای که رقم می‌زنند دریافت کنند. اکر می‌نویسد که افراد میلیونر معمولا صاحب کسب و کار خود هستند و ترجیح می‌دهند از سود خود، درآمد داشته باشند. آن‌ها بر طبق درصد سهام خود پول دریافت می‌کنند. افراد ثروتمند سهام و تقسیم سود را به حقوق ماهیانه ترجیح می‌دهند.

 

افراد ثروتمند انتخاب می‌کنند که پولِ خود را مدیریت کنند

 

میلیونر‌ها از مردم فقیر باهوش‌تر نیستند، آن‌ها فقط با دیگر افراد تفاوت دارند و برخوردشان با پول متفاوت است. بزرگترین تفاوت بین موفقیت مالی و شکست‌مالی، نحوه مدیریت پول است. راه ساده‌ است، برای تصاحب پول باید آن را مدیریت کرد.

 

ولی افراد متوسط پول خود را مدیریت نمی‌کنند چرا که اعتقاد دارند پولِ زیادی ندارند که نیاز به مدیریت داشته باشد. تا زمانی که نشان ندهید آن‌چه را که به دست می‌آورید را می‌توانید مدیریت کنید،‌ مقدارِ بیش‌تری دریافت نخواهید کرد.

 

عادتِ مدیریتِ پول شما مهم‌تر از میزانِ پولی است که دارید.

 

توانگران انتخاب می‌کنند که به طور دائم یاد بگیرند و رشد کنند

 

سیبولد می‌نویسد که در خانه یک فرد ثروتمند قدم بردارید و اولین و شاخص‌ترین موردی که مشاهده می‌کنید، کتابخانه‌ای بزرگ از کتاب‌هایی است که به آن‌ها یاد داده چگونه رشد کرده و به موفقیت دست یابند.

 

میلیونر‌ها یاد می‌گیرند که چگونه ثروتمند شدن را از کسانی که از آن‌ها موفق‌تر و پولدار‌تر هستند، فرا بگیرند.

 

هر انسان موفقی یک روز یک بدبخت بوده است. هیچ کس از بدو تولد یک نابغه اقتصادی نبوده است، همه ثروتمندان یاد گرفته‌اند که چگونه بازی پول را ببرند و شما هم می‌توانید. ثروتمند شدن یک مهارت دست‌یافتنی است.

 

ثروتمندان انتخاب می‌کنند که به یاری دیگران بشتابند

 

کمک کردن به افرادی که به دنبال موفقیت هستند، باعث می‌شود تا گامی به سوی موفقیت و دستیابی به آرزو‌های خود بردارید.

 

کورلی می‌نویسد هیچ کس بدون داشتن گروهی که اندیشه موفقیت در سر دارد، به کامیابی نمی‌رسد. بهترین راه برای تشکیل گروهی این‌چنینی، کمک به انسان‌هایی است که در جستجوی موفقیت هستند.

 

او می‌گوید نیازی نیست که به همه کمک کنید، بلکه تنها به افرادی که به دنبال هدف هستند، مثبت اندیشند، موفقیت را می‌جویند و بلندپرواز هستند، کمک کنید.

 

افراد ثروتمند انتخاب می‌کنند که صبح‌ِ زود از خواب برخیزند

 

بر طبق مطالعه کورلی، نزدیک به ۵۰ درصد از میلیونر‌های خودساخته، حداقل ۳ ساعت زودتر از زمانی که کارِ آن‌ها شروع می‌شود، از خواب برمی‌خیزند.

 

این کار روشی مناسب برای مدیریت برنامه‌های روزانه و جبرانِ کمبود وقت است، مثل جلسه‌ای که زمان زیادی به طول انجامد، ترافیک بیش از حد یا رسیدگی به کودک بیمارتان‌.

 

این مشکلات ناخواسته باعث می‌شود که از لحاظ زمانی نگران شده و تحت فشار عصبی قرار بگیریم. این فشار می‌تواند وارد ناخودآگاه ما شده و در نهایت ما را به این باور برساند که کنترلی روی زندگی خود نداریم. از خواب برخاستن در ساعت پنج صبح، برای شروع به انجام سه وظیفه‌ای که باید در آن روز انجام دهید، می‌تواند حس کنترل زندگی را دوباره به شما بازگرداند. این کار به نوعی به شما اعتماد به نفس می‌دهد و حس می‌کنید که هدایت زندگیتان در دستان شما است.

 

 میلیونرها انتخاب می‌کنند که  دست به خطراتی با عواقب برآورد شده بزنند

 

قدرت، راز موفقیت است. سیبولد می‌نویسد که هر سرمایه‌گذاری ممکن است در مواردی پولِ خود را از دست دهد. اما این مهم نیست چرا که انسان‌های توانگر می‌دانند که در صورت بروز هر گونه اتفاقی، آن‌ها باز هم بیشتر پول به دست می‌آورند.

 

 ولی مردم طبقه متوسط در مورد پول بسیار محتاطانه عمل می‌کنند. گروهی بیدار می‌مانند تا نگران چیز‌هایی باشند که ممکن است از دست بدهند، و گروهی دیگر از تصور رویاهای امکان‌پذیر خود نمی‌توانند بخوابند.

 

  • success success